عشق اول

دلتنگی های یه عاشق

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 116
بازدید کل : 23828
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


V alentineHeart



حرفای دلم

کاش گاهی خدا از پشت ابرها میومد، گوشم رو محکم میگرفت و داد میزد: آهـــــــــــــــــــای بــگــــــیـــــــــر

بشـــــــــــیــــــن! اینقدرغر نزن،همینه که هست بعد یه چشمک میزد و آروم تو گوشم

میگفت: همه چی درست میشه!

خدااا جوون بذار الان بهت بگم که اون دنیا بحثمون نشه!!! اگه فک کردی منو به عشقم نرسونی میتونی

اونجا با هوریهای بهشتی جبران کنی باید خدمتت عرض کنم که محل سگم بهشون نمیزارم ..

من فقط عشق خودمو میخوااااااااااام..

با تو هستم اے مــرد ! زن ، که اعتماد کرد شکننده تر مے شود پس حواست را بیشتر جمع کن . . .

چـه اشتبـاه بزرگیست تلـخ كـردن زندگیمـآن بـرآی كســی كــه در دوری مـآ ...!!!شیـرین تریـن لحظآت

زندگیـش رآ سپـری میكنـد

عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم ..! ! ! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،

تا همه فکر کنند . . . نه دردی دارم و نه قلبی...

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

وفادار کجا بوده

قدیما به کسی که به پات می نشست می گفتن: وفادار،

الان می گن: سیریش.

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حــاضــر √

دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √


غــــم . . .؟ حــاضــر √


درد. . .؟ حــاضــر √


دوری. . .؟ حــاضــر √


عــشــق. . .؟


بلندتر میخوانم ، عشق . . . ؟


باز هم نیامده؟


غیبت هایش ازحد مجاز چندیست که گذشته


اخراجش می کنم


با اینکه نمی شود ، اما زندگی را ادامه می دهم...

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اشک پسر

شنیدیم٬ میگن:

 
وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
 
یعنی واقعن دوسش داره...
 

اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،

 

یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....

دوستای گله من تا وقتی نفهمیدید یه پسر واقعا دوستون داره اصلا طرفش نرید و زندگیتونو به پاش نریزید

 که جز پشیمونی سودی نداره میشه ماجرایمن و دوستم نوید  که اون هیچ احساسی به من نداره و

به قول خودش واسه گذروندن وقتش با من بوده

اما من از ته دلم دوسش داشتم 

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چرا نمی فهمن

چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی :


" نــــــــــــــــذار برم "



یعنـــــــی بــرم گــــردون


سفــــت بغلـــــم کـــن

...


ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و


بگــــــو :


"خدافــــظ و زهــــر مـــار


بیخــــــود کــــردی میگی خدافـــــظ


مگـــــه میـــذارم بــــری؟!!

مــــــگه الکیــــــــه!!

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عشق امتحان همیشه تجدید

سلام بچه ها خوبین ؟ امروز با اجازتون با نوید قهر کردم می دونید سر چی؟ سر این که من به آقا گفتم

مادرو پدرم خیلی همو دوست دارن من به عشق اونا حسودیم میشه و بهش گفتم کاشکی تو مثل بابام

بودی که زنشو اینقدر دوس داره تو هم منو خیلی دوس داشتی...جای اینکه بهم بگه معلومه که من

دوستت دارم در اومده بهم میگه خیلی بی شعوری...بازم مثل همیشه دلم شکوند اما چون قول دادم این

وبلاگو پاک نمی کنم میزارم و حرفامو توش میگم بعدشم میگه تو اصلا حرف زدن بلد نیستی  اخلاق نداری

ربط هیچ کدومشونو به حرفم نفهمیدم شما فهمیدید تو قسمت نظرات بگین تا منم بفهمم بعد از چهار سال

بهمن 91 پیداش شد  از اون موقع تاالانم 1 هفته بوده سه ماه نبوده اون وقت امروز بهم میگه من دوست

نداشتم واسه بیکاری و گذروندنوقت باهات بودم  همین جا قسم می خورم دیگه طرفمم اومد پیشش نرم

اون از دوس داشتن منسو استفاده می کنه تا همین الان که ساعت 10:30 شب گریم بند نیومده. مطمئنم

جوابشو میگیره دنیاخیلی کوچیکتر از این حرفاست خدا مزدشو میده...کاشکی هیچ وقت تو زندگی من

نمیومدی نوید هیچ وقت...توزندگیه هر کسیم که رفتی اینقدر بی پروا حرف نپرون.به من ربطی نداره من یه

غریبم می خوای خوب باشمیخوای بد.فرقی به حاله من نداره.

ادامه مطلب یادتون نره دوستای گلم


ادامه مطلب
نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بغض

خیلـی حــرف اسـت … کـــه تــــو هـــر روز در گلـــویت خــــاری کشنـــده احســـــاس کنــی بـــــــرای کســـی کــه ” بـــدانــــی “ حتــــی یک بــار در عمـــرش بــه خــاطـــــــر تـــو ” بغـــض ” هـــم نکــــرده اسـت…

خدا وکیلی نوید راستشو بگو تا حالا شده به خاطر من بغض کنی؟من که میگم نــــــــه!!! 

 

 

درس میگم مگه نه؟؟؟

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: پنج شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

مراقب بی کسی هام باش...

یـادِمان بـاشَد :وَقـتی کَـسی را بـه خُودمـان وابَسـته کَـردیم ،دَر بَـرابرَش مَـسئـولیـم ... دَر برابَـر

اَشک هـایَش ..شِـکَسـتن غُـرورَش ..لَحـظه هـای شِکَـستَـنَش دَر تَـنهـایی وَ لَـحظـه های بـی قراریَـش ...

وَ اَگر یـادِمان بـرَوَد ،دَر جایـی دیگـر سَرنـوشت یـادِمان خـواهَد آوَرد ...وَ ایـن بار مـا خُود فَـراموش خـواهیـم شُد ... !

 يـ ـآدت بآشه وقتے همه كـ ـس كسے ميشى ـآون بعد تـ ـو بى كـ ـس ميشه يـ ـآ برـآ كسے همه كـ ـس نشـ ـو

يا اگه شدے مرـآقب بى كسے هآش بآش

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دلتنگم...
 دلتنگم ....
 
اندازه تمام بغضایی ک گریه نشد...
 
اندازه تمام خنده هایی ک روی لب نیومد ...
 
اندازه تمام روزایی ک باید بودی و نبودی ....
 
اندازه تمام روزایی ک بودم و نبودی ...
 
دلتنگم ....
 
اندازه تمام روزایی ک نتونستم فریاد بزنم و بجاش ،رفتم تو اتاقمو درو بستم و زیر پتو تا دلم خواست بی صدا داد زدم ...
 
دلتنگم ...
چون دخترم و نمیتونم بگم عاشق ی غریبه ام!!{-60-} {-77-}
 
نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دخترم دیگه

دختــر اسـت دیگـر . . . گـاهی بهـانـه های الـکی بگیـرد بـه هــوای آغــوش تــو شـانـه هـای تــو . . . کـه بعــد ،

تــو آرام ؛ خیـلی آرام در گوشـش زمـزمـه کنـی : ببیـن مـن عاشقتـم . . .

دخترم دیگه نبیدی...دلم هم خیلی نازکه هم دوس دارم واست ناز کنم...برا تو ناز نکنم برا کی ناز کنم؟...پس

نازموخرایدار باش وگرنه گریه می تونما...قلبونت بشم من

 

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دوسم داری؟
بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی ! سکوت کنی ! فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری ! تموم که
 
شد بغلشکنی و اروم . در گوشش بگی : با من نجنگ ، من دوست دارم...
 
کاشکی من و نوید هم که این همه دعوا می کردیم  نوید منو تنها نمیزاشت و می رفت کاشکی یه بار این
 
 جمله رو به منمی گفت. و می گفت با من نجنگ من دوست دارم... نه...گریهگریهگریه
نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بعضی وقتا

کلّ ِ دنیا را هم که داشته باشی.. باز هم دلت میخواهد ، بعضی وقتها.. فقط بعضی وقتها.. اصلا" برای ِ یک

لحظه هم که شده ، همه ی دنیای ِ یک "نفــر" باشی

این جمله حسه کامل خودمه.من نویدو خیلی وقته دوست دارم خیلی وقته... خودشم خوب میدونه الان 20

سالمه 5 ساله که دوسش دارم اما نمی دونم اون منو دوس داره یا نداره...خیلی دلم می خواست یعنی از ته

دل دلم می خواست به همون اندازه ای که دوسش دارم دوسم داشته باشه...

 

نويسنده: نوید و نادیا تاريخ: دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to n.firstlove.n.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com