سلام بچه ها خوبین ؟ امروز با اجازتون با نوید قهر کردم می دونید سر چی؟ سر این که من به آقا گفتم
مادرو پدرم خیلی همو دوست دارن من به عشق اونا حسودیم میشه و بهش گفتم کاشکی تو مثل بابام
بودی که زنشو اینقدر دوس داره تو هم منو خیلی دوس داشتی...جای اینکه بهم بگه معلومه که من
دوستت دارم در اومده بهم میگه خیلی بی شعوری...بازم مثل همیشه دلم شکوند اما چون قول دادم این
وبلاگو پاک نمی کنم میزارم و حرفامو توش میگم بعدشم میگه تو اصلا حرف زدن بلد نیستی اخلاق نداری
ربط هیچ کدومشونو به حرفم نفهمیدم شما فهمیدید تو قسمت نظرات بگین تا منم بفهمم بعد از چهار سال
بهمن 91 پیداش شد از اون موقع تاالانم 1 هفته بوده سه ماه نبوده اون وقت امروز بهم میگه من دوست
نداشتم واسه بیکاری و گذروندنوقت باهات بودم همین جا قسم می خورم دیگه طرفمم اومد پیشش نرم
اون از دوس داشتن منسو استفاده می کنه تا همین الان که ساعت 10:30 شب گریم بند نیومده. مطمئنم
جوابشو میگیره دنیاخیلی کوچیکتر از این حرفاست خدا مزدشو میده...کاشکی هیچ وقت تو زندگی من
نمیومدی نوید هیچ وقت...توزندگیه هر کسیم که رفتی اینقدر بی پروا حرف نپرون.به من ربطی نداره من یه
غریبم می خوای خوب باشمیخوای بد.فرقی به حاله من نداره.
ادامه مطلب یادتون نره دوستای گلم

ادامه مطلب |